سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایگاه مقاومت شهدا
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 24
کل بازدید : 29503
کل یادداشتها ها : 182

نوشته شده در تاریخ 90/3/20 ساعت 3:55 ع توسط جواد قاسم آبادی


فصل اوّل : نماز از دیدگاه فرزانگان و اندیشمندان
1 - نماز یک کارخانه انسان سازى
حضرت امام خمینى قدّس سرّه :
در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست . نماز پشتوانه ملت است . سیّد الشهداء در همان ظهر عاشورا که جنگ بود، و همه در معرض خطر بودند، وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است فرمود که :
((
یادم آوردید نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حساب کند. و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر، جنگ را براى نماز کردند. امیرالمؤ منین وقتى که یکى مسئله اى ، یک چیزى از او پرسیدند در همان بحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد. حالا... من شمشیر براى این مى زنم . جنگ در اسلام یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد، یک چیزى باشد یک طرحى باشد. جنگ براى این است که آن زباله هایى که هستند آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند، آنهایى که مانع از ترقى مسلمین هستند، آنها را از بین راه بردارند. مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است ، فحشا و منکر را نماز، نماز خوب فحشاء و منکر را از یک امتى بیرون مى کند.(1)
2 - نماز ارتباط صمیمانه میان انسان و خدا
مقام معظم رهبرى حضرت آیت ا... خامنه اى :
نماز و نیایش ، ارتباط صمیمانه اى است میان انسان و خدا، آفریده و آفریدگار. نماز، تسلابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده و مایه صفاى باطن و روشنى روان است . پیمان و انگیزه تحرک و بسیج و آمادگى است ، در حالى صمیمانه و دور از رنگ و فریب ، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارک هر نیکوئى و زیبائى .
برنامه اى است براى بازیافتن و آگاه ساختن خویش ، و کوته سخن ، رابطه اى و استفاضه اى مداوم است . با سرچشمه و پدیده آورنده همه نیکى ها، یعنى خدا... یکى از عملهایى که سرشار از انگیزه یاد خداست و مى تواند انسان را یکسره غرق در یاد خدا کند، و مى تواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد، و مى تواند همچون شاخص و علامتى ، رهروان راه خدا را بر روى خط مستقیم بدارد و از گیجى و گمى حفظ کند و مى تواند از لحظه اى غفلت زندگى آدمى مانع شود، نماز است .
انسان از لابلاى مشغولیتهاى فکرى که او را احاطه کرده است به ندرت مى تواند به خود و هدف زندگى و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد چه بسا روزها که شب مى گردد و روزهاى دیگرى که آغاز مى شود. و هفته ها و ماهها که مى گذرد و انسان به آغاز و پایان آن توجه نمى یابد و گذشت زندگى و معنا یا بطالت آن را احساس نمى کند.
نماز یک زنگ بیدارى و یک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است . به انسان برنامه مى دهد و از او تعهد مى خواهد، به روز و شبش معنا مى دهد. و از گذشت لحظه ها حساب مى کشد. در آن هنگام که انسان مشغول و بى خبر از طى زمان و انقضاى عمر است او را مى خواند و به او مى فهماند که روزى گذشت و روزى آغاز شد.
باید فعالیت کنى مسئولیت بزرگترى بر عهده بگیرى و کار مهمترى انجام دهى به دلیل آن که بخشى از عمر، از فرصت عمل ، به سر آمد باید پیشتر تلاش کرد و بیشتر رفت زیرا هدف بزرگ است ، مگر تا فرصت از کف نرفته به آن دست یافت ...
(2)
3 - قیام بر نماز
سیّد بن طاووس ؛ (589 - 664 ه‍ .ق ):
نماز ترا به این مى خواند در پیشگاه مالک زندگان و مردگان حضوریابى ، پس با دلى آگنده از رغبت ، و ضمیرى مالامال از شرف ، به نماز برخیز و هر کارى را که خدایتعالى تو را به اشتغال به آن معذور نمى دارد ترک کن ، چه اشتغال به چنان امورى مخالف با مولا و سبک شمردن فرمان او جل جلاله باشد و خطرى است سهمگین که از کیفر آن ایمن نمى توان بود. و مشنو که گویند به تاءخیر انداختن وقت نماز دشوار نیست . گوینده چنین سخنى را به این سخن بیازماى که اگر از کسى حاجتى بطلبد و رفع نیازش به تاءخیر افتد آیا او را سرزنش نمى کند و در دل از او نمى رنجد؟ و نمى گوید که آن شخص ‍ حق دوستى را نپاییده است ؟ پس بدان که اینگونه مردم حق را نمى شناسند و عظمت و نعمت الهى را پاس نمى دارند و در حقیقت از تو چشم آن دارند که آنان را بیش از خدایتعالى تحلیل کنى و مهر تو بر آنان افزون بر مهر تو به آستان الهى باشد پس مبادا که در اهانت به مولاى خود از آنان پیروى کنى . پس به نماز برخیز، با کمال اشتیاق ، با رغبتى از سر عشق ، و با عشقى به کمال ، در نماز به خداى حىّ هستى بخش ، روى سخن داشته باش و مقام خود را که بنده اى از یاد مبر، و از ستایش ذات پاکش کوتاهى مکن .
(3)
4 - نماز و شیعه
علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبائى ؛ فرمود:
کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است مذهب شیعه است .
روزى به هانرى کربن گفتم : در دین مقدّس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناء محل عبادت است ، اگر فردى بخواهد نماز یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هر جا مى تواند، بنابراین اگر فردى از مسیحیان در وقتى از اوقات حالى پیدا کرد مثلاً در نیمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه مى کند؟ او باید صبر کند تا روز یکشنبه ، کلیسا را باز کنند، این معنى قطع رابطه بنده است با خدا.
در پاسخ گفت : بلى این اشکال در مذهب مسیحیت هست .
همچنین روزى به کربن گفتم : اگر در دین مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالى پیدا کند، طبق همان حال و حاجت خدا را مى خواند امّا در دین مسیح ، خدا اسماء حسنى ندارد اگر شما مثلاً حالى پیدا کردید چه خواهید کرد؟! در پاسخ گفت : من در مناجاتهاى خود صحیفه مهدّویه علیه السّلام را مى خوانم . کربن کراراً صحیفه سجّادیه را مى خواند و گریه مى کرد.
(4)
5 - شاگرد نماز
بو على سینا (370 - 427 ه‍ .ق ) پنج ساله بود که پدرش چون از او هوش و ذکاوتى عجیب مشاهده کرد به تعلیم و تربیتش همّت گماشت . و پیش معلم دانشمندى برد تا به وى قرآن و اصول دین بیاموزد. بو على به خواندن علم ادب ، و صرف و نحو و لغت ... مشغول گشت و هم زمان به حفظ قرآن کریم روى آورد و قبل از ده سالگى به اینکار توفیق یافت و حافظ کل قرآن شد. سپس در نزد اساتید دیگرى به تحصیل ریاضیات پرداخت و حساب ، جبر، مقابله ، هندسه را فرا گرفت . و در نزد استادى دیگر به تحصیل فقه پرداخت و آن را نیکو فرا گرفت ، در نزد استاد ابو عبدالله ناتلى شروع به خواندن فلسفه نمود و بعد از اندکى همانند استادش و بالاتر از او گشت چنان که در حین درس از استاد اشکال مى گرفت و استاد از جواب باز مى ماند و او خود جواب را تشریع مى کرد. تا جائى که اساتید از شرکت در کلاس او را کفایت نمودند و گفتند که خود مطالعه کن و اگر نتوانستى مسائلى را حل نمایى با ما در میان بگذار.
شیخ بو على سینا در این مورد مى نویسد: من بخواندن دروس مشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه مى کردم در تمام این اوقات شبى را تا صبح نخوابیدم در روز هم جز به تحصیل علم به چیزى توجه نداشتم . و به همین طریق پیش مى رفتم تا حقیقت هر مسئله براى من مسلم مى شد و هرگاه من در مسئله اى حیران بودم و یا نمى توانستم قضیه را بفهمم به مسجد پناه مى بردم و نماز مى گذاردم و خالق کل را ستایش مى کردم و معمّاى من حل و مشکل برطرف مى شد. با این شکوه باز در سروده اى گوید:
(5)

دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت

یک موى ندانست ولى موى شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت

آخر به کمال ذره اى راه نیافت

6 - حقیقت نماز
سخن ابو حامد امام محمّد غزالى ( 405 - 505 ه‍ .ق ) در مورد حضور قلب در نماز:
ظاهر نماز چون کالبد است و وى را حقیقتى است که آن روح نماز است .
ظاهر نماز: مانند طهارت تن و جامه و جاى پاک ایستادن و روى به قبله آوردن و چشم از جایگاه سجود فراتر بردن است این همه صورت نماز است و این صورت را حقیقتى است که آن روح نماز است . اگر اصل روح نباشد نماز همچون آدمى مرده باشد و کالبدى بى جان . اصل روح نماز، خشوع است و حاضر بودن دل در جمله نماز، که مقصود نماز راست داشتن دلست با حق تعالى ، و تازه کردن ذکر حق تعالى بر سبیل تعظیم ، چنان که حق تعالى گفت :((وَ اَقِمَ الصَّلوةَ لِذَکْرِى ، نماز بپاى دار براى یاد کرد مرا.))
(6) رسول خداصلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((کسى که نصیب وى از نماز جز رنج و درماندگى نیست )). و این آن است که به ظاهر نماز کند و به دل غافل ، و باز رسول خداصلّى اللّه علیه و آله رمود: ((که بسیار بنده بود که نماز کند و از نماز وى بیش از ده یک یا شش یک ننویسند و آن مقدار نویسند از نماز هر کسى که به دل در آن حاضر باشد)). و فرمود: ((نماز چنان کن که کسى را وداع خواهى کرد یعنى خود را و هواى خود را وداع کن ، بلکه هر چه جز حق است آن را وداع کن و همگى خود به نماز ده ))، و براى این بود که عایشه گوید که رسول خداصلّى اللّه علیه و آله با ما حدیث مى کردى و ما نیز با وى ، چون وقت نماز در آمد گفتى که هرگز ما را نشناخته است از مشغولى که بودى به عظمت حق تعالى !...(7)
7 - گویا پروردگارت را مى بینى ...
حکیم و محدث بزرگ ملاّ محسن فیض کاشانى ؛ (1007 - 1091 ه‍ .ق ):
چون براى نماز آماده شدى مى بایست که قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغ باشد و ببین که در پیشگاه چه کسى ایستاده اى و با که سخن مى گویى و شرم دار از اینکه با مولایت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنیائى و ... سخن بگویى . و بدان که او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذیرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور که گویا پروردگارت را مى بینى ...
(8)
8 - نماز، همه اش ، نماز
آیة ا... اراکى ؛ (1312 - 1415 ه‍ .ق ):
((اِنَّ الصَّلاةَ عَمُودُ الدّین اِنْ قُبِلَتْ، قُبِلَ ماسِواها وَ اِنْ رُدَّتْ، رُدَّ ما سِواها. وَ هِىَ تَنهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ)).
براى هر عضوى از اعضاى بدن وظیفه اى است ، در ابتدا که قیام و قعود و رکوع و سجود باشد که چهار تا بیشتر نیست . براى هر یک وظیفه است ، از فرق سر تا نوک پا، براى چشم ، براى گوش ، کف ، دستها، سر زانو، حتى نوک انگشتها، هم وظیفه و حکمى است . این چنین وظایف و احکامى در هیچ دین و مذهبى وجود ندارد. هیچ نیست و بالاتر از همه این اعضاء مغز و سر و مخ انسان است ، وقتى که مى گوید ((إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ))
(9) باید متوجه باشد که مقابل چه کسى ایستاده است . مقابل خانه اى ایستاده که خانه خداست . باید متوجه باشد که تمامى اعضاء از مغز سر تا نوک پا در عبادت او باشد. در بندگى او، خضوع و خشوع او باشد. و دست خضوع به طرفش دراز کنند... روح روان ، مغز سر و کلّه اش با آن خدایى که در مقابل خانه اش ایستاده است شفاهاً لب به لب دارد، صحبت مى کند. باید بفهمد که با چه کسى دارد حرف مى زند. اگر این کار را کرد مى شود: ((تَنْهى عَنِ الْفَحشاءِ وَالْمُنکَر)). اگر هر شبانه روز پنج بار اینکار را کرد مى شود:((تنهى عن الفحشاء و المنکر)). به این خاطر گفته است :((ان قبلت قبل ماسواها و ان ردت ، ردّما سواها)). همه اش نماز است ، نماز، نماز همه اش نماز، نماز، نماز است .(10)
9 - نماز اوج بندگى
آیة ا... بهاءالدینى ؛ (1287 - 1376 ه‍ .ق ):
نماز معراج است اگر انسان صادقانه باشد و حرفهایى را که در نماز مى زند دروغ نباشد، این نماز معراج است وقتى انسان مى گوید:((إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ)) بنده هیچ موجودى غیر از خدا نیستم ، استعانت به غیر از خداى تعالى ندارم و در تمام حوایج ، علوم ، اقتصاد، سلامت و شفا، پناهگاه من خداى تعالى است . اگر انسان موجودى باشد که غیر خدا را عبادت نکند و به ما سوى الله استعانت نجوید، نماز معراج اوست . معارف اخلاق ، عبادات ، صوم و صلاة و حج ، براى این است که انسان به این مرحله برسد... این عروج و معراج اوست . ولى خدا باید توفیق دهد، تا کسى بتواند خود را به این مرحله برساند... نماز معراج است ولى مؤ منى که راستگو باشد وقتى مى گوید: ((إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ)) دروغگو نباشد. اگر روزى صد مرتبه انسان این دروغها را بگوید به جاى این که صعود پیدا کند، سقوط مى کند. عروج نتیجه صداقت انسان است . اگر صادقانه گفت : ((إِیّاکَ نَعْبُدُ)) آن وقت منبع علم و حکمت و قدرت مى شود و تمام برکات الهى بر این موجود نازل مى شود ولى ورود به این مرتبه خیلى مشکل است و بدون توفیقات و تاءییدات الهى نمى توان آتشهاى دنیا را تحمّل کرد.
(11)
10 - نظر فلاسفه اسلامى درباره عبادت
فلاسفه اسلامى گفته اند: عبادت خداوند متعال منحصر در سه نوع است .
اول : آنچه که متعلق به بدنهاست مثل نماز و روزه و توقف در مواقف محترمه و شریفه براى دعا و مناجات
دوم : آنچه که متعلق به قلوب و جانهاست مثل اعتقادات صحیح چون توحید و تمجید حق تعالى و تفکر در کیفیت افاضه وجود و حکمت حضرت حق در عالم و امثال ذلک .
سوم : آنچه که واجب است در مشارکت با مردم مثل انصاف در معاملات و داد و ستدهاى کشاورزى ، ازدواج ، اداى امانات ، نصیحت فرزندان ، جهاد و مبارزه با دشمنان ، حمایت از حریم مقدس دین و ...
(12)
11 - صورت اجتماعى نماز
علامه محمد اقبال لاهورى نویسنده و شاعر و فیلسوف پاکستانى (1877 - 1938 م ):
انتخاب جهت واحدى در اسلام براى نماز، براى آن است که وحدت احساسى میان جماعت نمازگزاران حاصل شود، و شکل کلى نماز و عبادت چنان است که احساس مقام یا برترى نژادى را در میان عبادت کنندگان بر مى اندازد، و روح تساوى اجتماعى را به جاى آن مى نشاند و تقویت مى کند. تصور کنید که اگر چنان شود که در زمان ما همه فرق مسلمین ، روزانه براى نماز شانه به شانه در کنار یکدیگر در یک صف بایستند، چه انقلاب روحى عظیمى حاصل خواهد شد! از یگانگى من جهان شمولى که همه من ها را آفریده و نگاهدارى مى کند، وحدت اساسى نوع بشر نتیجه مى شود. تقسیم نوع بشر به نژادها و ملتها و قبیله ها، بنا به گفته قرآن ، تنها براى شناختن و شناخته شدن است . صورت اجتماعى نماز در اسلام ، گذشته از جنبه ادراکى و معرفتى آن ، براى این است که وحدت اساسى نوع بشر، با ویران شدن سدّ و بندهایى که میان انسانى و انسان دیگر موجود است ، به صورت حقیقتى از زندگى پدیدار شود و پایدار بماند.
(13)
12 - نماز بازیابى فطرت پاک
دکتر حداد عادل در سینمار نماز در مشهد:
آیة ا... استاد مصباح یزدى براى بنده تعریف کردند که در سفر به فرانسه دوستان ایرانى ما در فرانسه صحبت از پرفسورى کردند که مسلمان شده بود و خانم او هم مسلمان بود. مسلمانى بسیار خوب و عامل به دستورات و احکام اسلام ، و عارف به حقایق اسلام . ملاقاتى داشتیم با این خانم و آقاى پروفسور، پرسیدم : چطور شد که مسلمان شدید؟ به شوخى گفتند: سؤ الهاى خصوصى مى کنید؛ و بعداً توضیح دادند که من سالها پیش در الجزایر مقیم بودم . فرانسویها در الجزایر زیاد بودند. یک روز در جاده عبور مى کردیم و در کنار جاده مزرعه اى بود، دیدم کسى رو به سمتى ایستاده و حرکاتى انجام مى دهد. من از مشاهده این حرکات کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم که این حرکات چیست ؟ گفتند که نماز مى خواند. گفتم ماشین را نگهدارید. کنجکاو شدم و رفتم سراغ این دهقان که مشغول نماز بود. نشستم تا این که نمازش تمام شد. پرسیدم که چکار مى کنى و چه مى گویى ؟ و چه مى خواهى و چرا این کار را مى کنى ؟ توضیح داد که در اسلام دستور است که پنج وعده نماز بخوانید... وقتى من متوجه شدم که در اسلام ارتباط با خالق به این اندازه آسان است ، و به این اندازه عمیق و لطیف است ، تکان خوردم و این سرآغازى شد براى تحقیق بیشتر پیرامون اسلام و این علت اصلى مسلمان شدن من بود
(14)
13 - دین اسلام ، دین جهانى
هراس لیف دانشمند مشهور اروپائى :
هیچ چیز در این عالم مرا قانع نمى سازد که کدام یک از ادیان آسمانى دعوت به مساوات در میان مردم مى کند، اگر چه برخى از آنها با این دعوت تظاهر مى کنند، من بسیارى از کلیساها و معبدها را دیده ام و دیده ام که در همان جاها هم مساوات برقرار نیست . و طبیعتاً معتقد بودم که باید همین تبعیض در داخل معابد اسلامى هم حکمفرما باشد، ولى هنگامى که در روز عید فطر، در مسجدى در ((ووکنج )) در لندن ، ملاحظه کردم که عالى ترین نوع مساوات در میان مسلمانان وجود دارد. سخت دستخوش حیرت گردیدم ، من دیدم که نژادهاى مختلف و شخصیت هاى عالى و دانى ، در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و برادرانه مشغول عبادت و نماز هستند. تا آن روز چنین صحنه اى ندیده بودم ، در آنجا دیده مى شد که یک نفر (رعیت ) از بلاد (ممباسا) با یک نفر از رجال سیاست و یا از بزرگان دولت (مصر) با هم مصافحه مى نمایند و هر گونه تشریفات طبقاتى برچیده شده است . هیچ کس در هیچ مقامى ، از ایستادن در کنار دیگران براى نماز ناراحت نیست . صفها کاملاً منظم و همه در یک ردیف ایستاده اند، زیرا آنجا امتیازى نیست و همه در پیشگاه خداوند برابرند. هیچ کس را بر دیگرى برترى نیست . هنگامى که پیشوا و امام مسجد مسلمانان به من گفت که به عقیده مسلمانان همه انبیاء بر حق بودند و کتابهاى آنها از جانب خداوند است گمان کردم گوشم بد شنیده است . زیرا این سخن اولین بارى بود که از یک رهبر دینى چنین سخنى را مى شنیدم از این رو دیگر براى من شکى باقى نماند که دین اسلام صلاحیت دارد که دین جهانى گردد.
(15)
14 - یک تجربه مهّم
دیل کارنگى نویسنده مشهور آمریکائى (1888 - 1955 م ) در مورد خاطرات خود مى نویسید:
از مادرم و پدرم دور شده و وارد دانشگاه شدم و به مرور زمان تغییرى در افکار من پیدا شد. تحصیل علم الهیات ، علوم اساسى فلسفه و علم تطبیق ادیان مرا نسبت به بسیارى از تعلیمات دینى مشکوک ساخت . گیج و سرگردان شده بودم . نمى دانستم به چه چیز معتقد شوم و هیچگونه منظورى در زندگى بشر نمى دیدم . دست از نماز و دعا برداشتم و کافر و ملحد شدم . عقیده پیدا کردم که حیات بشر سراسر خالى از هدف و نقشه است و خلقت بشر به همان اندازه فاقد منظور خدائى است که حیوانات ما قبل تاریخ که در دویست میلیون سال قبل در دنیا زندگى مى کردند و احساس مى کردم که روزى نژاد بشر نیز مانند حیوانات ما قبل تاریخ که امروز اثرى از آنها نیست معدوم خواهد شد. بر عقیده گروهى از مردم به خداوند مهربان و کریمى که دنیا را مانند خود خلق کرده مى خندیدم . معتقد بودم که میلیونها خورشیدى که در فضاى تیره ، سرد و بى روح در گردشند بوسیله قوه اى کور و لاشعور به وجود آمده اند. شاید اصلاً خلق نگردیده و مانند زمان و فضا همیشه وجود داشته اند. آیا من مى خواهم ادّعا کنم که اکنون جواب تمام سؤ الات را مى دانم ؟ خیر، هیچکس تاکنون نتوانسته است پرده از روى اسرار خلقت و حیات بردارد.
اطراف ما را معمّا و اسرارى بى شمار احاطه کرده است . مثلاً بدن خود رمز و معمّاى بغرنج مى باشد و همچنین قوه برقى که در منزل از آن استفاده مى کنیم و گلى که در شکاف دیوار روئیده و علف سبزى که در باغ خانه مى بینیم . آزمایشگاههاى تحقیقاتى سالى سى هزار دلار خرج مى کنند که علت سبز بودن علف را کشف کنند. کیترینک مى گوید: اگر ما بدانیم که گیاهان چگونه مى توانند نور خورشید، آب و اکسید، و کربن را تبدیل به قند خوراکى کنند، خواهیم توانست تمدن جهان را دگرگون سازیم . حتّى کار کردن موتور اتومبیل نیز یکى از اسرار بغرنج است . متصدیان آزمایشگاههاى شرکت بزرگ ژنرال موتور، سالها وقت و میلیونها دلار صرف کرده اند تا در بیابند چگونه و چرا به یک جرقه در سیلندر، انفجارى تولید مى کند که باعث حرکت ماشین مى شود و تازه هنوز هم موفق به کشف این راز نشده اند. عدم وقوف ما بر اسرار و رموز بدن آدمى ، قوه الکتریک و یا موتور اتومبیل ما را مانع از استفاده کردن و متمتع شدن از آنها نمى شود، همچنین اگر من از کشف رموز دین و نماز و دعا عاجزم دلیل بر این نمى شود که من از یک زندگى بهتر و سعادتمندانه ترى که دین به همراه دارد بهره برنگیرم . مى خواستم بگویم که من دوباره به طرف دین برگشته ام . برق و آب و غذا در فراهم ساختن یک زندگى بهتر و کاملتر و راحتتر به من کمک مى کند ولى فایده دین به مراتب از همه اینها براى من بیشتر است ...
امروز جدیدترین علم ، یعنى روان پزشکى ، همان چیزهائى را تعلیم مى دهد که پیامبران تعلیم مى داده اند، چرا به علت اینکه پزشکان روحى دریافته اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین ، نگرانى ، تشویش ، هیجانات و ترس را که موجب بیم بیشترى از ناخوشیهاى ماست برطرف مى سازد. اگر مذهب حقیقت نداشته باشد، زندگى بى معنى و پوچ است . و بازیچه اى بیش نخواهد بود. بسیارى از ما وقتى از زندگى بستوه مى آئیم و به آخرین حدّ نیروى خود مى رسیم در ناامیدى و یاءس رو بسوى خدا بر مى گردانیم . البته در موقع گرفتارى هیچ کس منکر خدا نیست . امّا چرا تا مرحله ناامیدى و یاءس تاءمّل کنیم ؟ چرا هر روز تجدید قوا ننمائیم ؟ چرا براى نماز و عبادت منتظر فرا رسیدن روز معینى شویم ؟ من با اینکه پروتستان هستم . امّا هر وقت احساس مى کنم که احتیاج به دعا و نماز دارم فوراً در اولین نماز خانه اى که در سر راه خود بیابم به آنجا مى روم و به دعا و نماز مى پردازم .
(16)








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ